کتاب قانون کوچک(ضعف معده، بیماریهای شکم و دستگاه گوارش)-3
کتاب قانون کوچک (۳)
از انجا که دانلود کتابها از اینترنت اغلب با مشکل همراه است، جهت استفاده آسان و همگانی،تعدادی از کتابها با فرمت word برای استفاده دوستان در وبلاگ قرار داده شده است. لازم به ذکر است به دلیل محدودیت در حجم وبلاگ، کتب بصورت فصلهای جداگانه در دسترس می باشد.
مقاله ششم
ضعف معده، بیماریهای شکم و دستگاه گوارش
باب اول: ضعف معده
چنانچه هضم غذا بد باشد، باید ملاحظه کرد که آیا در معده اخلاطی وجود دارد یا اینکه ضعف آن صرفاً بخاطر سردی است؟ اگر ضعفش بخاطر سردی باشد آیا آمیخته به بلغم هست یا نه؟
اگر صرفاً سردی کرده باشد، درمانش فقط به گرمی است: کمی زنجبیل، دارفلفل، نانخواه و مصطکی را گرفته و آرد کرده سپس الک کنید و با عسلِ صافی، خمیر کرده و به وزن هفت درهم با میعه خشک مخلوط با آب، هم بزنید و مصرف کند. بیمار از خوردن آب بخصوص آب سرد اجتناب کند مگر آنکه جرعهجرعه بنوشد. خوراک بیمار، کباب تهیه شده از گوشت گنجشک و کرویا باشد.
اما اگر سردی معده همراه با بلغم باشد، به بیمار غذایی خورانده شود که در آن ترب خیس خورده، خردل و عسل باشد سپس قی کند. همچنین حریره شور و چرب داده شود و ساعتی منتظر بمانید تا غذا غلیظ گردد و بلغم قطع شود سپس مقدار فراوانی سکنجبین با آب گرم بنوشد پس از آن غذای تهیه شده از لوبیای سرخ، نمک سفید، شوید و چند قطره روغن سرکه را گرفته و آب آنرا بنوشد تا معدهاش کاملاً پاک شود. سپس معجون پیش گفته کفایت میکند. اما چنانچه بیمار قی کردن را ناخوش داشت و انجام آن برای او دشوار بود، هر روز و هر شب یک مثقال شبیار بنوشانید تا معدهاش پاک گردد.
باب دوم: تهوع (غثی)
چنانچه پس از میل غذا تهوع عارض شود بهتر است معده بیمار را با قی کردن تخلیه کند. سپس میعه نوشانده شود. اما اگر قی کردن پیش از غذا خوردن اتفاق افتد چنانچه نشانههای صفرا آشکار بود، آب انار سرد یا فقاع سرد نوشانده شود و از قی کردن پرهیز گردد تا صفرا به فم معده حرکت کند سپس آب انار ساده نوشانده شود. اما چنانچه نشانههای صفرا آشکار نبود آب انار و نعناع، مناسب است انشاءاللهتعالی.
باب سوم: دلپیچه (مغص)
چنانچه پس از غذا خوردن، دلپیچه عارض شود، درمانش قی کردن است بویژه اگر معده درد داشته باشد. اما اگر درد در ناحیه زیر ناف باشد با روغن زنبق[1] داغ با کمی مشک و غالیه که در آتش ذوب شده مالش دهد آنگاه از بیمار خواسته شود تا از مقعد خود باد خارج کند. برای تخلیه روده، از کندر، کمون و انیسون آرد شده با شکر و آب جوش و یا شراب داغ مخلوط شده با کمی پودر فلفل و زنجبیل بکار میآید.
چنانچه بیمار علاوه بر مغص، احساس سوزش شدید و داغی شکم داشته باشد، عارضهای صفرایی خواهد بود که درمانش خوردن آب گرم آمیخته با چند قطره روغن بادام یا روغن گل و یا روغن بنفشه است. این دارو، باعث کار کردن شکم از بین رفتن انسداد میشود.
باب چهارم: سکسکه
اگر سکسکه ناشی از حرکتی باشد که پس از غذا خوردن و بالا آمدن غذا به سمت فم معده رخ دهد بهتراست غذا تخلیه شود. اگر بیمار چنین کاری را ناخوش داشت درمانش مکیدن به، انار شیرین، نعناع، پودنه و سوسنبر است.
اما اگر معده خالی بود چنانچه در پی استفراغ شدید یا به دنبال تب بالا باشد باید پزشک، بیمار را معاینه کند و خودسرانه درمانش نکن.
اما اگر علائم دیگری داشت در آنصورت ناشی از خلط فاسدی است که در فم معده مستقر شده و کنده شدنش دشوار گردیده است. در چنین حالی به بیمار شبیار و حبّ ایارج بنوشان که دردش تسکین یابد و برای چند روزی باید غذای وی تلطیف شود. همچنین سکنجبین بنوشان و با هلیله کابلی معدهاش را تقویت کن.
از جمله اقداماتی که سکسکه را تسکین میدهد خبر خوش ناگهانی است. دیگر اینکه بیمار نفس خود را مدتی در سینه حبس کند بخصوص اگر بینی خود را برای مدتی بگیرد تا نفس او به اندرون برگردد، این کار تأثیر شگرفی به خواست خداوند متعال خواهد داشت.
باب پنجم: ناگواردن طعام (هیضه)
ناگواردن[2] وقتی عارض میشود که در خوردن غذا زیادهروی صورت گیرد و معده همین که شروع به هضم آن کند فقط به اندازه توان خود قادر به هضم شده و مابقی خوراک در حالت نیمههضم باقی میماند و بدن، آن را دفع میکند. در بسیاری از موارد به دلیل نفخ به مجاری و دهانه رگهای متصل به فم معده و رودهها فشار میآورد و صفرا و بلغم را جذب کرده، به اسهال بدل میشود. بنابراین مبتلا به ناگواری غذا بهتر است مدفوع خود را وارسی کند چنانچه در مدفوعش غذای هضم نشده است و بدن بیمار نحیف و رو به ضعف باشد نباید مانع تخلیه آن شود. همچنین لازم است بیمار، آن روز را از غذا خوردن خودداری کند و اگر نتوانست، مقدار کمی نان و دوشاب کهنه (مطبوخ عتیق) را میل کند و اگر آن را ناخوش داشت نان و شرابِ به (مِیْبِه) بخورد. چنانچه شکم بند آمد و درد آرام گرفت و گرسنگی واقعی به سراغش آمد به خوردن اقدام کند و چند روزی غذایش سبک باشد.
اگر اسهالش زیاده از حد باشد و دفعش به رنگها و اشکال مختلف و دلپیچه و درد نداشته باشد و مدت زمان زیادی از مصرف داروهای مسهل گذشته باشد نباید مانع بند آمدن دفع شود البته مشروط به اینکه قوه او تحلیل نرود.
اما اگر اسهالش همراه با دل پیچه و یا درد باشد و قوه او رو به تحلیل رود، دفعش را وارسی کند چنانچه به رنگ زرد خالص بود اگر همراه با تشنگی هم باشد اما شکمش قراقر نکند و گاز دفع نکند در آنصورت درمانش صرفاً استفاده از نان خشک سوده شده است. اما اگر نیازمند به دارو باشد به وزن دو درهم اسفرزه در آب سماق خیس خورده در گلاب خالص حل کند و بنوشد. اما چنانچه سوزش و بریدگی (تقطیعِ)[ناشی از آسیب صفرا به جدار روده] بیشتر شد زرده تخم مرغ همزده با روغن گل را بخورد. وقتی اسهال باعث زخم رودهها شد چربیِ خورشت سکبا[3] با گوشت گاو و لبّالخبز [؟] میل کند آنگاه آب سرد بر روی آن غذا بنوشد پس از آن، چنانچه ترشحات بلغمی از او دفع شود و شکمش قراقر و نفخ کرد اما احساس سوزش نداشت به وزن دو درهم تخم زیره تفت داده و پودر شده را با مصطکی به وزن نیم درهم گرفته و در مقدار کمی ربّ أبرش[؟] حل کند و بنوشد و سپس صباغ مویز سیاه و مغز گردو و جوانه خردل و زیتون میل کند و آب آن را با خندیقون مخلوط کرده بنوشد. چنانچه با این اقدامات، مزاجش به حالت طبیعی برگردد غذا خوردن را با غذاهای قابض شکم از سر بگیرد.
اما اگر اسهالش همراه با خون باشد درمانش چنین است: بارتنگ، تخم خرفه و باقلی را هر کدام به وزن دو درهم گرفته و با گل مختوم، صمغ عربی و طباشیر هر یک به وزن یک درهم مخلوط کرده و یکجا میل کند و بر روی آن کمی آب بارتنگ یا آب خرفه بنوشد و غذایش را نان خشک سوده (کعک) در آب غوره یا آب انار ترش قرار دهد.
باب ششم: زحیر[4]
اگر دلپیچه شدیدی عارض شد و مدفوع بیمار، ترشحات بلغمی و کف مانند بود و چه بسا در پی آن حالت، خون هم اضافه شود به آن زحیر گویند. درمان این عارضه با حبّ رشاد پودر شده است که با آب و روغن نسرین بنوشد و نانخورش زیتون، مغز گردو، کفکِ خردل (رغوةالخردل) و نان میل کند.
اما چنانچه دل پیچه، همراه با خون باشد تخم نازبو (شاهسفرم) مخلوط شده در آب و روغن گل را بنوشد. و زردة تخم مرغ کباب شده با نان و گردو و پنیر میل کند.
این شیاف مقعدی را چنانچه زحیر شدیدتر شد استفاده کند: گلنار و سفیداب و مرّ و لادن را از هر کدام قدری گرفته و با هم بکوبند و سپس به یک اندازه در آب مخلوط کنند و کمی نسرین در آن بریزند. اما اگر با زحیر، ثقل همراه شود، از گلنار و سفیداب هر کدام یکی را گرفته و جداگانه در پارچهای همراه با مقداری بارتنگ خمیر کنند و اگر در اختیار نبود با گلاب مخلوط و رقیق کنند و قدری روغن گل نیز با آن همراه کنند.
باب هفتم: قولنج
قولنج يا در اثر بلغم لزجي است كه باعث سردي امعاء شده و در پی آن رودهها دردناك ميشوند و يا ناشي از گازهاي نفخآوري است كه باعث كشيدگي امعاء شده و در پی آن دردناك ميشوند و يا ناشي از خشكي درد و رسوخ آن است.
وقتي درد قولنج عارض شود نبايد در آغاز درمان داروهاي گرميبخش و بویژه مسهل داده شود چه اینکه اگر از غذا خوردن بیمار زمان زيادي نگذشته باشد اين كار باعث افزايش درد و بروز مشکل در معده شده و عوارض فراواني بدنبال ميآورد پس بهتر است فرد از غذا خوردن خودداري كند و آبجوش را جرعهجرعه بنوشد تا درد آن آرام شود. حداقل زمان دوري از غذا دو روز است و اگر بيمار ضعیف شد به جاي غذا آبگوشت (ماءاللحم) با ادویه خشک و كمي مغز گردو بنوشد، سپس ایارج بنوشد و به وزن دو درهم معجون ساده را ميل كرده آنگاه چهار ساعت بعد اين جوشانده را استفاده كند: پوسته ريشه كرفس و پوسته ريشه رازيانه هر كدام به وزن دو درهم و تخم كرفس و تخم رازيانه هر كدام به وزن دو درهم گرفته و در سه رطل آب، پخته تا آنكه دو سوم آن بخار شود آنگاه دو سوم را صاف كرده و مقداري فلوس به وزن هفت درهم و پانیذ به مقدار ده درهم را در آن ريخته و به وزن سه درهم روغن کرچک اضافه كند سپس داغ شده آن را بنوشد. اگر نشانههاي گرمي در بيمار آشكار بود روغن سرکه به وزن چهار درهم به آن بيفزاييد؛ چنانچه طبيعتش بازگشت و دردش آرام شد خورشتي تهيه شده از چکاوک درشت و نخود با پوست و شوید و زیره و روغن سرکه ميل كند.
اما اگر به حقنه نياز افتد دوسومِ رطل از آب خارخسک تازه را بجوشاند و یک اوقیه روغن سرکه در آن بريزد و به وزن بيست درهم شكر سرخ و يك مثقال نمك هم اضافه كند و اگر نیاز شد قدری عسل و روغن خارخسک نیز بیفزایند.
اما قولنج ناشي از ورم امعاء را بايد بر پزشكان عرضه كند.
باب هشتم: کرمهایي که در شكم تولید میشوند
چيزي كه انواع انگلهاي شكم را از بين ميبرد ناشتا خوردن پودنه با سرکه است. همچنين باقلای مصری را ناشتا ميل كند؛ اما دارو: بيمار شيح ارمني، عسل، تخم نیلوفر (حبالنيل)، ريح كابلي[5] و افسنتين را جداگانه يا با هم بنوشد.
باب نهم: دردهاي كبدي
اگر شروع درد كبد یکباره و همراه با حرارت آشكار و تشنگي مفرط و نبض عظیم و سرخي ادرار باشد، باسليق راست را فصد كن و كبد را با پارچه خيسخورده در گلاب، صندل، كافور و عصاره برگ بید يا عصاره به يا عصاره سيب خنك شده با يخ، خنك كن.
همچنين به بيمار آب جو (ماءالشعیر) با سكنجبين ساده يا آب انار ترش بنوشان و چنانچه تب نداشته باشد جوجه پخته با آبغوره همراه با کدو و خرفه به بيمار بخورانيد اما اگر بيمار تب داشته باشد پرهیزانه (مزوّره) با آبغوره و کدو داده شود. همچنين آب بسيار سرد بنوشد و در نهايت، دو الي سه روز عصاره کاسنی با سكنجبين ساده ميل كند.
اما اگر درد تدریجاً فزونی گرفت و چهره بيمار به سفيدي پفآلودی گرائيد و تشنگياش كمتر شد اینها دلیل سردی بیماری است ...[6] به بيمار خوراك گنجشك و پرنده بياباني دهید.
اگر ادرار بيمار پررنگ بود و نشانگان گرمی و قرمزی بارز شد، روزانه مقداري عرق کاسنی، لبلاب، پیه روباه، كاكنج و رازيانه سه اوقیه با یک اوقیه سكنجبين تازه تا زمان برطرف شدن سرخي ادرار دستور ده. همچنين خورشت زرشک همراه با روغن سرکه تازه و شيرين شده ميل كند. چنانچه گرمي برطرف شد معجونها و آب ريشهها را از سر بگير. علاوه بر آن كبد را با اين ضماد درمان كن: لادن، مصطكي، زعفران، عود، سنبلالطبيب، اشنه و فقاح اذخر را گرفته پس از خرد كردن الك كن و با روغن شیرینبیان و موم زرد آب شده خمير کرده بر كبد طلا کنید و پارچهاي آغشته به آب بید ببند؛ چنانچه نشانههاي بدحالي و ضعف در كبد آشكار گرديد بيمار را بر پزشك عرضه كن.
باب دهم: دردهاي طحال
اگر درد طحال همراه با علائم گرمي و نيز پررنگ شدن ادرار و نبض عظیم باشد در آن صورت رگ اسیلم و نيز رگ زیربغل (إبط) از دست چپ را فصد كن و به بيمار عصاره برگ بید، جلنار، طرفا، کاسنی و رازيانه مخلوط شده با سكنجبين و پوست كبر بنوشان و خورشت کبر همراه با گوشت پرنده يا گوشت بزغالة نر ميل كند.
اما چنانچه علاوه بر درد طحال، رنگ رخساره بيمار سياه متمايل به سبز بود و معدهاش ضعيف و هضم غذا نادرست و قراقر شكم و نفخ بسيار داشت در آن صورت تركيبي از كبر، اشق، بريد و غاريقون هر كدام به وزن دو درهم گرفته و هر شب به مدت يك هفته بنوشد. علاوه بر آن دبكراك[7] تهيه شده با گوشت پرنده بري يك نوبت در روز ميل كند و شب او را گرسنه بدار و دوشاب کهنه (مطبوخ عتیق) بنوشان اما چنانچه ناخوش داشت از حنديقون استفاده کند همچنين گردو، انجير، مويز خراساني و پسته به عنوان تنقل مصرف كند. آب را فقط جوشيده و داغ بخورد و طحال را با اين ضماد ببندد: مقداري گِل زرد و مقل ازرق را يك شبانهروز در سركه خيس كند سپس در هاون بکوبد تا یکدست شود آنگاه چربي اردك و مرغ را هر كدام به مقدار یک اوقیه آب كرده و پس از آنكه خوب تصفيه گرديد در هاون بريزد و یک اوقیه مغز قلم گاو، اشنه، فقاح اذخر، زعفران، سنبل، عود و نيز عود لين را هر يك به مقدار دو درهم پودر كرده و با رستنج[8] در هاون نهاده و بکوبد تا یکدست شود سپس مقدار قابل توجهي از آن را روي پارچهای به شکل و اندازة ناحیه طحال نهاده و آن را گرم کرده و بر روي طحال بگذارد و سپس پارچه ديگري آغشته به روغن شیرینبیان را بر پيشاني بيمار ببندد اين ضماد را به مدت چهار ساعت پيش از غذا بكار ببند سپس او را به گرمابه وارد کن و مقداری پودنه، سداب، برگ پنجانگشت و طرفا را در آب ریخته و بپز سپس موضع را با این عصاره شستشو بده.
باب يازدهم: يرقان
چنانچه همه بدن بويژه حدقه چشم زرد شود و همراه با تب شديد باشد در آن صورت يرقان این فرد در مجموع يرقان نافعي است مایة امان بیمار خواهد بود، درمان اين نوع يرقان با درمان تب همراه است.[9]
چنانچه يرقان اصلی و تبدار عارض شود و علائم گرمي آشكار گردد به بيمار آب کاسنی و رازيانه با سكنجبين تازه بنوشان. بيمار بايد هر روز پيش از غذا وارد خزینه گرمابه شود چنانكه بايد با جوشانده هلیله زرد، فلوس و شكر طبرزد مزاجش روان شود و چنانچه زردي و گرمي برطرف نگردید با چند قطره سركه زده شده با روغنگل بيمار را به عطسه وادار كنید. همچنين خوراكش را آش سرکة کاملاً ترش تهیه شده از گوشت گاو و قریص[10] و مصوص[11] قرار دهند.
اما اگر همراه با يرقان نشانههايي از گرمي نبود و يا اگر بود در پي عادت به خوردن غذاهاي غليظ و لزج باشد در آن صورت هر شب به بيمار حبّ غافث به وزن دو درهم داده شود و از خوردن گوشت منع گردد. علاوه بر آن بايد خوراكش تلطيف شود و پرهیزانههای ترش تهيه شده با روغن سرکه ميل كند.
باب دوازدهم: بيماري كليهها
چنانچه دردي ناگهانی در كليه عارض شود و اين درد در پي عادت به خوردن گوشت، شيريني يا نبيذ باشد و نبض بيمار عظیم و ادرارش به سرخي بزند در آن صورت باسليق را از سمت درد فصد كن. غذاي بيمار تلطيف شود و خوراک تهيه شده از اسفناج، کدو، ماش پوست كنده، روغن بادام و عدس پوست كنده ميل كند. همچنين صبحها تخم خربزه، خيار، خیارزه، کدویپوستكنده به همراه تخم خشخاش سفيد، طباشير و شربت بنفشه داده شود.
اگر اين دستورات فايده نكرد مزاج بيمار را با آب ميوه و روغن گل مخلوط با گلاب روان كن چنانچه مباشرت جنسي بيمار کم باشد بهتر است اقدام به آن كند.
اما چنانچه علاوه بر عوارض گفته شده تشنگي مفرط هم افزوده شود به بيمار ماءالشعیر پخته با کدو بنوشان و دوغگاوی با نانخشکِسوده (کعک=کاک) نيز ميل كند و خورشماهيتازه و جوجه پخته در آبغوره و همچنین خربزه، مغز خیار، آرد جو خنک شده با یخ میل کند.
بعلاوه مقداري صندل، گلاب و كافور ممزوج با آب خرفه يا آب کدو يا آب خيار را بر موضع كليه بمالد. چنانچه بيمار خون ادرار كند و همراه با درد نباشد و خون قطع نشود در آن صورت خونسیاوشان، گل مختوم، كندر، خشخاش، صمغ عربي هر يك به وزن يك درهم در آب خرفه مخلوط كرده و داده شود. همچنين عدسيِ ترش داده شود.
چنانچه درد بسيار شديدي در كليهها عارض شد و در نمونه ادرار مريض شن رسوب كرد نشان دهنده سنگ كليه است در آن صورت به بيمار يكي از داروهاي زير داده شود: مغز تخم خربزه، دانه خورد شده انگور، تخم كرفس و انيسون و يا زوفا و يا رازيانه يا تخم خارخسک يا تخم خطمي و يا تخم پنیرک به وزن دو درهم خرد كرده به اندازه پانزده مثقال در سكنجبين تازه مخلوط شود. همچنين آب نخود سياه با روغن بادام تلخ خورانده شود. بيمار بايد از خوردن غذاهاي غليظ و لبنيات پرهيز كند.
چنانچه در كليهها ضعفي عارض شد و نشانههاي سردي هويدا گرديد روزانه يك مثقال از معجون جالينوس که گرميبخش كليه و مثانه است همراه با جوشانده زیره و پانیذ داده شود. علاوه بر آن خوراک جوجه را به شکل دبکراک تهیه و میل کند.[12]
همچنين گنجشكها را با سرهايشان در روغن زیتون سرخ كرده ميل نمايد. نيز فالوده رقيق تهيه شده از عسل و کره مفيد است و دو پهلوي او را به انواع عطريات و روغن ياسمن همراه با غاليه بمالد و شراب دهد و براي مدت طولاني از آميزش جنسي خوداري كند.
باب سيزدهم: بيماريهاي مثانه
سنگ مثانه بيشتر در كودكان توليد ميشود. نشانه آن ادرار سفيد رنگ و رسوب شن سفيد رنگ است. بر آلت تناسلي اثر ميگذارد[13] و خارش دائم آن را به دنبال دارد. در چنين حالي به بيمار متناسب با قوت و سنّ او خبّازی و از يك حب تا يك دانگ جوشانده نانخواه و قند پانیذ بدهد. همچنين تخم كرفس خرد شده از يك دانگ تا نصف درهم را با آبعسل مخلوط كرده به بيمار دهيد. نيز ترب، شلغم و زردک آميخته با روغن سرکه يا روغن گردو میل کند.
اگر دچار قطرهقطره آمدن ادرار شد چنانچه ادرار زرد و گرم بود و نشانههاي گرمي آشكار بود به بيمار تخمهاي با طبيعت سرد داده شود مثل شربت بنفشهاي كه پيش از اين آورديم. علاوه بر آن به بيمار دوغ و نانخشک و همچنين اسفناج آميخته به روغن بادام داده شود اما چنانچه گرمي ادرار شديد باشد شير آميخته به شكر دهيد و مزاجش را با آبپنیر (ماءالجبن) مركب بشكنيد.
اما اگر همراه با قطرهقطره آمدن، سوزش و گزش نباشد و رنگ ادرار سفيد و نشانههاي سردي و رطوبت آشكار باشد به بيمار ميوه به، معجون جالينوس و گرميهاي مخلوط با عسل دهيد و شراب کهنه يا مثلث همچنين مرزنگوش و اطریفل كبير، نان، عسل و گردو دهيد.
باب چهاردهم: بيماريهاي مقعدي
اگر در ناحيه مقعد احساس درد ضربانی كند و مزاج اجابت نكند در آن صورت اين عارضه ناشي از ورمي گرم در موضع است. درمانش اين است كه بيمار در ظرف آبي ولرم كه با برگ خطمي و پنیرک و تكههاي کدو كه با تخمهايش پخته شده باشد بنشيند. همچنين موضع را با روغن گل خام زده شده با گلاب مالش دهد و نيز مزاجش را با عناب آميخته با فلوس و پانیذ روان كند. اگر اين اقدامات كفايت نكرد باسليق را فصد كند. به بيمار خوراک ماش، سرمق و کدو با روغن بادام داده شود.
اما چنانچه از مقعد خونی کم یا بسیار خارج شود به بيمار قرص كهربا يا قرص قرونالایل[14] (شاخ گوزن) داده شود؛ اگر همراه با آن گرمي نباشد بايد حبّ مقل داده شود و به بيمار انواع کدو و اسفيدباج داده شود. اما چنانچه خونريزي شديد باشد بيمار را با آب مورد گرم که قرص گلنار در آن حل شده باشد حقنه كند و نيز از قرصهاي گلنار، شيافي آغشته به روغن مصطكي درست کرده و استعمال شود.
[1]. در متن عربی الزئبق به معنی جیوه آمده است اما با توجه به کاربرد طبی و خواص مفردات دارویی و اینکه روغن مادة مورد نظر را تجویز کرده است به نظر میرسد الزنبق صحیح باشد [تحفه حکیم مؤمن: از رياحين معروفه است و به فارسي سوسن آزاد نامند و او غير سوسن ابيض و غير ياسمن است].
[2]. اسهال و استفراغ. قي و اسهال کردن پي هم بسبب ناگواري طعام. به راه افتادن شکم. اسهال. رفتن شکم. رواني شکم. پيچاک شکم. شکمروش. بيرون شدن مواد فاسد ناگوارده با قي يا اسهال با سختي (لغتنامة مرحوم علامه دهخدا).
[3]. معرب سکبا که نوعي از آش است که از سرکه و برنج يا بلغور سازند. نانخورش است که از سرکه و گوشت و ادويه خوشبو و نبات ترتيب دهند و گاهي ميوه خشک را هم اندازند (لغتنامة مرحوم علامه دهخدا).
[4]. شکمروش همراه با دلپیچه و درد. زحير عبارت است از جنبش روده مستقيم براي دفع آنچه حبس شده است در آن از فضلات آزار رساننده و در غير روده مستقيم چيزي از آن فضلات جمع نميشود (بحر الجواهر) و در شرح قانونچه گفته است که زحير عبارت است از حرکت روده مستقيم هنگام دفع براز بر حسب اضطرار. و صاحب آن براي دفع فضلات بر ميخيزد و ميرود ولي جز چيزي مانند بزاق دفع نميکند. و ابن سينا آن را بدين طريق تعريف کرده که: زحير قلق و اضطراب شکم است بر سبيل توالي با بيرون آمدن رطوبات بلغميه با مقداري اندک از کف. زحير بر دو نوع است: يکي زحير راستين است و ديگري نه. اما زحير راستين آن است که مقعد بگزايد و زودازود تقاضاء برخاستن همي باشد و هرگاه که بر خيزد چيزي اندک جدا ميشود چندانکه از بيني جدا شود. و چيزي باشد غليظ و مخاطي و بعضي با خون آميخته و بعضي نه و بعضي با ضراط بود و باشد که ضراط با براز و با رنج و گريستن جدا شود و زحير از بهر اين گويند... و زحيرِ نه راستين چنان بود که ثفل خشک در روده مستقيم استاده بود و باز مانده و گاه گاه رطوبتي بر سبيل عصر درروده فرود ميآيد (ذخيره خوارزمشاهي)؛ (لغتنامة مرحوم علامه دهخدا)؛ رحمت خدا بر همگیشان باد!
[5]. در متن عربی الریحالکابلی آمده که چنین مفردهای وجود ندارد. البته در بررسی نسخههای مؤثر در کرم روده دو مفرده کاربرد دارند: شیح و برنگ کابلی بنابراین به نظر میرسد نسخه دچار افتادگی بوده و هر دو مفرده مورد نظر بودهاند.
[6]. از اینجا به بعد اغتشاش جملات و کلمات وجود دارد که مشخص نیست اشکال از نسخ خطی و یا از متن تصحیح شده است. تلاش شد در حدّ امکان و بر اساس مفاهیم مورد نظر، ترجمه متن ترمیم شود.
[7]. واژة الدبکراک و دبکراکا احتمالاً اشاره به نوعی غذا دارد که در لغتنامه یافت نشد.
[8]. احتمالاً نام وسیلهای برای کوبیدن یا ضربه زدن که در لغتنامه یافت نشد.
[9]. احتمالاً اشاره به یرقان نوع بحرانی دارد که طبیعت سعی در دفع مواد زاید از بدن میکند.
[10]. گوشت با سرکه و بقول و ابازير پخته.
[11]. طعامي که از گوشت پختة در سرکه انداخته سازند و يا مخصوصاً از گوشت مرغ ساخته شده باشد. طعامي که گوشت پخته را در سرکه اندازند يا از مرغ جوزه و کبوتر بچه و جز آن ترتيب دهند يا از گوشت طيور باشد خاصة. کبک بريان در سرکه افکنده. مرغ بريان که از ادويه گرم مانند کرفس و زيره و سداب پر کرده و درسرکه پرورده باشند. غذايي است که از جوجه مرغ جوان و سبزيهاي سرد و گرم و ادويه خوشبوي به حسب احتياج ترتيب دهند و قسمي را به آب ميوههاي ترش بجوشانند و منافع هر يک تابع اجزاي اوست؛ (لغتنامة مرحوم علامه دهخدا از منابع مختلف؛ رحمت خدا بر همگیشان باد!).
[12]. در اینجا اغتشاش کلمات و ناهمخوانی مفهوم وجود دارد: (يا با آب و يخ[؟]....).
[13]. غلبة نعوظ و تواتر قضیب یکبارگی و همچنین باز سست شدن آن (طب اکبری، حکیم محمداکبر ارزانی، ج2، ص859، مؤسسه احیای طب طبیعی، 1387).
[14]. در متن عربی «قرون الإبل» آمده که به معنی شاخ شتر! است در حالیکه «قرون الایّل» صحیح است که از سوختة آن همانند زغال اکتیو و قرص شاربن استفاده میشود (به نقل از استاد جناب آقای دکتر محمد مهدی اصفهانی). برای مطالعة بیشتر به کتاب مخزن الأدویه مراجعه فرمایید.
منبع: طرح احیای میراث مکتوب